انـــــــــــزوای خــــــــــــــــودم

در انـــــــــــــــزوای خــــــــــــودم با خــــــــــودم عالـــــــــمی دارم...

تبلیغات تبلیغات

پراکندگی

از چیزی که فکر میکردم بدتر شروع شد .. تنها شانسم شاید همون فردای تعطیل باشه . ____ ۸ ساعت فول نیاز دارم تمومش کنم . ________ صحبت با خانم دکتر من و دیوانه میکنه ، امروز تپق زدم و کلمه ی استیریلیزاسیون و اشتباه گفتم . تهش خودش گفت استریل ! هیچی دیگه خواست یه دستی به من بزنه که خوشبختانه جوابش و به زیبایی دادم . ____ نمیدونم استرس چی و تحمل کنم .. __________ دیشب خواستم فیلم ، کتاب و موسیقی و امتحان کنم که کمی از واقعیت دور بشم ، تهش خودم و تو یوتیوب پیدا
ادامه مطلب

همینطور

بعضی چیزها همون حس قدیمی و دارن ... شبیه بوی خیا. تو کلاس مدرسه ، کارتون ویکی که بینیش و میخاروند و مشکلات و حل میکرد ، اخم کاکرو و ضربه های سوباسا ، بازی سگا.... . . دیدن قسمت اول سریال çukur ، خوندن ماهی زلال پرست که یاسین عاشقه ، گوش دادن اهنگ ستاره گروه سون ، دیدن هری پاتر ، خوندن مجله خانواده سبز ، مربعی کر دن ناخن هام ، خوردن ماست خیار تو گرما ، شنیدن صدای murat boz ، دیدن emir feriha من و عجیبا میبره به گذشته هایی که خوب بود همه چی ..
ادامه مطلب

اندوه۲

وقتی سرنخ اندوهمون و میدونیم و زورمون بهش نمیرسه چیکار کنیم؟ . صبوری که صبر ایمان را سر است بر بدن تو به چی ایمان داری . راستش نمی‌دونم به چی ایمان دارم... نه خدایی که محکم بغلم کنه نه آرزویی که بتونم روش وایستم فقط یه چیزو خوب می‌دونم... که بدونِ چاره‌م و همین بی‌پناهی، همین نداشتن تکیه‌گاه، داره هر روز منو می‌بره جلو نه با امید، با اجبارِ ادامه دادن با اینکه نمی‌دونم قراره به کجا برسم فقط می‌دونم باید برم.
ادامه مطلب

از باگ های روابط عاطفی

کوچیک بودن دنیا در این حد هست که پارتنر سابق تو میتونه بیاد فامیل تو بشه 😁😁😁 یا تو پارتنر سابق دوست و آشنا و فامیلت و به عنوان همسر انتخاب کنی 😁😁 عجیب و ترسناک ورای تصورات من هست 😃😃 ولی از اخبار امروز همینقدر میتونم بنویسم که پارتنر ۵ ساله ی سابق دخترخالم شده شوهر دختر عمه م 😐😐😐😐 و هیچکس ظاهرا اطلاعی نداره . البت یک چیز جالب هست 🤔 ۷ سال پیش دختر عمه ی جاه طلب عاشق پسری بود و از بد روزگار پسر اومد از دخترخاله خواستگاری کرد و ازدواج کردند 😶🫢 .
ادامه مطلب

از این روزها

بین روزمرگی های تاریک چند دقیقه حواس پرتی میتونه تو رو برگردونه به زندگی 🙂 ____ ۱. همر صحبتی یک ساعته ی خوبی داشتم ، مفید نبود ولی خوب بود. __________ ۲. از زندگی معمولی و عادی آدمیزاد دور شدم 🤔 شام و نبمه شب میخورم ، ناهار و به عصر منتقل کردم و صبحانه ای که نیمه جون ظهر ها برقرار هست 😶 ____ ۳. این احوال استرس و اضطراب شدید و ترجیح میدم به احوالات بی خیالی و بی عاری 🫠 ___ ۴. زندگی این روزها خلاصه میشه در گوشی ، سیستم ، کرنومتر ، خودکار ، تقویمی که
ادامه مطلب

همینطوری اجبار

دارم جبری و زندگی میکنم که ذره ذره توش پوست میندازم .... ذره ذره خودم و از دست میدم و حسرت بار نگاه میکنم . ذره ذره خودم و دفن میکنم و دلسرد میشم . ذره ذره خودم و گم میکنم و رد میشم . ________ بین این روزمرگی ها یاد حرف های خلیل میوفتم که برام نوشته بود یه راه فرار همیشه داشته باش که بتونی شارژ بشی برگردی . تمام راه هام و گم کردم . تمام اون مکان های امنی که برای سختی ها داشتم دیگه به کارم نمیان . حجم این سختی ها زیاده که کارساز نیستند.
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها